loading...
درد ودلهــای بــــهراد
درباره ما
Profile Pic
دروود به شماها دوستای گلم ...خوش آمدین ... از یارنماند ،ازخودگویم که مرا خوب شناسی ،یــــار..!در شبی زمستانی که مردم در پشت بام ها الله اکبر می خواندند.16روز گذشته از بهمن.در سال68 ... ،یک بهرادی که نام دیگرش بهمن هست بهمنی از قله ی دردهای زنی سقوط کرد ومن بدنیا آمدم.شاعرنیستمو نه آنکه شعرگویم ..دانشجو ومهندس رایانه امو،از درد خودگویم..! اما نه انقدر که شعرگویم...نه آنقدر که ...و...ولی به مرگ می اندیشم و" به تو" ... تویی که نمی شناسمت.همانقدر برایم مهمی که قند برای چای یک عاشق ناروخورده از عشق دروغین وجارو برای یک سوپور.شعر برای یک شاعر و دنبه برای یک دیزی پز...حالا که اتفاقی یا نااتفاقی آمدی کمی بنشین تا شاید هوایی بخوری حالت را خواهم پرسید و بعد می توانی شعرم را بنوشی....تلخ یاشیرین...فقط یادت نرود وقتی رفتی در را پشت سرت نبندی وعلف هایی کوچک گلداده ی حیاط دردهایم /ات را لگد نکنی دوست من...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 9
  • بازدید کلی : 56